پسره به دختری که تازه باهاش دوست شده بود میگه :
امروز وقت داری بیای خونمون؟دختره : مامانم نمیذاره با چه بهونه ای بیام؟
پسره : بگو میخوام برم استخر.. دختره اومد خونه دوست پسرش
پسره : تو که اومدی استخر مثلا باید موهات خیس باشن،برو تو حموم موهاتو خیس کن! وقتی دختره میره حموم،پسره به دوستاش زنگ میزنه... پسره و دوستاش یکی یکی...
این آخری که رفت حموم دیدن این دیر کرد ، رفتن حمومو یهو دیدن دختره و پسره رگ دستشونو باهم زدند و گوشه حموم افتادن و روی دیوار حموم نوشته : نامردا خواهرم بود...
نظرات شما عزیزان:
|